کد خبر: ۳۲۳۵۸۱
تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۴

هنر تبدیل « بازی صدهزار نفری» به «بازی ده هزار نفری»! (نکته ورزشی)

 
سرویس ورزشی-
خوانندگان عزیز شهادت می‌دهند که ما در چند هفته اخیر به این موضوع پرداخته‌ایم که اداره و مدیریت ورزش، چه در سطح کلی و کلان و چه در حوزه فدراسیون‌ها و خیلی جاها از دست مسئولان رسمی و مدیران قانونی خارج شده و جریانات پشت پرده و عناصر زیرپوستی به میدان آمده‌اند و هرجا این افراد و عناصر حضور دارند جز خرابی و درجا زدن و عقبگرد رقم نخورده است. منظور ما دقیقا همین جریانات و باندهای فرصت‌طلبی است که شبکه‌های مافیایی تشکیل داده و ورزش را هم از حضور نحس و مخرب خود بی‌نصیب نگذاشته‌اند.
اگر مسائل آزاردهنده و مشکلات ورزش را بررسی کنیم، به وضوح به این نتیجه می‌رسیم که اکثر قریب به اتفاق آنها ریشه در این ماجرا دارد. برای مثال اگر می‌بینیم بزرگان ورزش و رشته‌هایی مثل فوتبال « هیچکاره» هستند و مشتی دغل و شارلاتان مسلک وابسته به باندهای دلالی از سر وکول فوتبال بالا می‌روند و شیره جانش را می‌مکند و به فن و فرهنگ و اخلاق آن آسیب‌های جدی وارد می‌کنند و مثل قداره‌بندان باجگیر بساط تطمیع و تهدید به راه انداخته‌اند و چهره‌های خاک‌خورده و خوشنامی چون ابراهیم قاسمپور، حسین کازرانی، نصرالله عبداللهی، محمد زادمهر و... از کوچک‌ترین جایگاه و پستی برخوردار نیستند، دلیل را باید در سازکار غلط حاکم بر فوتبال دانست.
اگر می‌بینیم فرصت‌طلبانی که تماشاگران در شهرهای مختلف خواهان برکناری آنها هستند وقتی از یک تیم متمول رانده می‌شوند، از دیگر تیم متمول سر در می‌آورند و از در بیرون‌شان می‌کنند اما از پنجره داخل می‌شوند و از جنوب اخراج می‌شوند، در شمال مشغول کار می‌شوند! برای این است که باندهای اختاپوسی و شبکه‌های مافیایی تعیین می‌کنند چه کسی باشد و چه کسی نباشد و...
برای این است که امثال قاسمپور، مایلی‌کهن و خیلی از بزرگان- که حالا اسم‌شان را هم به سختی می‌شود برد- در این فوتبال بیمار و آفت‌زده 
« هیچکاره» هستند‍! 
و باز اگر می‌بینیم که در بسیاری از جاها، فضا چنان ناسالم است که کار سالم کردن‌،«جرم» تلقی می‌شود و مجال و عرصه برای «آدم‌های سالم» تنگ شده، ریشه در همین ماجرا و خطری دارد که سخت ورزش را تهدید می‌کند.
اگر می‌بینیم که پرونده‌هایی مثل «پرونده ویلموتس»! که آن همه هیاهو و جنجال و سروصدا راه می‌اندازد و فلان و بهمان مسئول درباره برخورد و محاکمه مسببان آن ماجرا- که هزینه سنگین مالی را به بیت‌المال تحمیل کرد- حنجره پاره می‌کنند و یقه می‌درانند و شعار مبارزه و وعده محاکمه می‌دهند اما بعد از چندی که آب‌ها از آسیاب افتاد و طوفان و گرد‌وغبار خوابید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد، هیچ پولی به بیت‌المال برگردانده نمی‌شود و هیچ کسی را به عنوان مقصر محاکمه نمی‌کنند و متهمان « سر و مر و گنده» و «طلبکار از زمین و آسمان» فوتبال را کماکان در تسخیر خود دارند، علت را باید در این دردی جست و جو کرد که ظاهرا درمان ندارد.
اگر می‌بینیم « بازی صدهزار نفره» به خارج از تهران تبعید! و به «بازی 
ده هزار نفره» تبدیل می‌شود، اگر برخی از معاونین فدراسیون با همکاری همکاران رسانه‌ای! و مشاوران رنگارنگ آنها به جرم «تبانی و بند وبست» با این و آن تیم کارشان به بازداشت و دادگاه و محکومیت و محرومیت(؟!) کشیده می‌شود و خلاصه اگر مشکلات و معضلات فوتبال حل نمی‌شود و قرار نیست حل شود و اراده‌ای برای اصلاح (که اگر واقعا بخواهند شدنی است) وجود ندارد و مسئولان به میدان نمی‌آیند و حداکثر به «نوچ نوچ گفتن»! اکتفا می‌کنند، علت را باید در نفوذ و اعمال نظر و سکانداری شبکه‌های اختاپوسی و باندهای مافیایی دانست که ورزش را «بخشی از سفره‌ای گسترده و چرب و شیرین» و طعمه بزرگی می‌بینند که فقط باید در خدمت منافع نامشروع آنها باشد.
تا وقتی که مسئولان خطر را درک نکنند و به روزمرگی‌ها و برد و باخت‌های گذرا دلخوش باشند و برای مبارزه‌ای جانانه آستین همت بالا نزنند، وضع ورزش همین است که هست، البته اگر عقب‌تر نرود!